Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-07@15:46:08 GMT

زنان و مردان پا به پای هم پیر می‌شوند؟

تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۹۶۶۰۵

زنان و مردان پا به پای هم پیر می‌شوند؟

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها - ایرنا نوشت: امروز اول اکتبر (نهم مهرماه) روز جهانی سالمندان است؛ بخشی از جمعیت که با وجود چالش‌های متعدد فردی و اجتماعی که دارند و بر تعدادشان افزوده می‌شود، سال‌ها در سیاستگذاری‌های اجتماعی از اولویت‌ها به دور بوده‌اند.

معاون وزیر بهداشت دکتر «حسین فرشیدی» در پیامی به همین مناسبت تصریح داشته «رشد سالمندی جمعیت، با شتاب بسیار زیادی پیش خواهد رفت؛ به گونه‌ای که نسبت جمعیت سالمند در طی حدود ۲۰ سال آینده، از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد خواهد رسید (۲ برابر شدن جمعیت سالمندی).

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان، دو برابر شدن جمعیت سالمندی در طول بیش از صد سال اتفاق افتاده است.»

سالمندی؛ پدیده‌ای پرشتاب و توقف‌ناپذیر

سالمندی جمعیت، به عنوان مهم‌ترین پیامد ‌گذار جمعیتی که از اواسط قرن بیستم در کشورهای توسعه‌یافته رخ داد، در سال‌های اخیر در کشورهای در حال توسعه هم در حال وقوع است.

پدیده سالمندی، بعضا تغییراتی را در الگوی ترتیبات زندگی خانواده‌ها به دنبال می‌آورد؛ تغییری که از مهم‌ترین مؤلفه‌های تنوع در ساختار خانوار محسوب می‌شود.

تغییرات فرهنگی و ارزشی در اواخر قرن بیستم و تغییرات متناظر با آن در سطح خانواده، شرایط جدیدی را در جامعه‌ مدرن به وجود آورد که به طرح «نظریه گذار دوم جمعیت» منجر شد؛ نظریه‌ای با این مضمون که نوسازی و گذار جمعیتی دوم به دلیل رواج خودشکوفایی و گسترش فردیت، در ساختار و روابطِ بین اعضای خانواده تغییراتی را به وجود آورده و با گذشت زمان، ساختار و روابط بین خانواده‌ها تغییر کرده است.

هرچند در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، نگرانی‌ها درباره همبستگی خانواده و ظهور خانواده‌ هسته‌ای بود، اما اخیراً این موضوع با بحث درباره گسترش فردگرایی مدرنیته متأخر پیوند خورده است. در چنین وضعیتی تنهازیستی سالمندان بیشتر از گذشته شده است .

در ایران هرچند جمعیت سالمند سهم ۱۰ درصدی از جمعیت کشور را به‌ خود اختصاص داده، اما سرعت رشد جمعیت سالمند بسیار سریع است و تعداد و سهم سالمندان به سرعت در حال افزایش است و تا سال ۲۰۵۰ به حدود ۳۰ درصد خواهد رسید. با افزایش جمعیت سالمندان، پرداختن به مسائل مربوط به آنان، از جمله ترتیبات زندگی‌ از اهمیت سیاستی برخوردار است.

با توجه به افزایش امید زندگی و تغییر ساختار خانواده از گسترده‌ به هسته‌ای در سال‌های اخیر، خانواده و سالمندان به یکی از موضوعات مهم تحقیقاتی تبدیل شده و در بستر تغییرات خانواده و سالمندی جمعیت، تغییر الگوی ترتیبات زندگی سالمندان به یک مساله اجتماعی بدل شده است. پژوهشی با عنوان «ترتیبات زندگی سالمندان ایرانی و هم‌بسته‌های اجتماعی‌جمعیتی آن» به بررسی این مسائل آن پرداخته که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانیم؛

سالمندان در دنیا چطور زندگی می‌کنند؟

ترتیبات زندگی افراد سالمند در کشورهای مختلف، تفاوت‌های چشمگیری دارند و این نشان‌دهنده تفاوت در اندازه خانواده و رفتارهای فردی است که تحت ‌تأثیر هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و همچنین شرایط اقتصادی بوده است.

در سطح جهانی، ۴۰ درصد از افراد سالمند ۶۰ سال و بالاتر به صورت مستقل (تنها یا فقط با همسرشان) زندگی می‌کنند. در کشورهای توسعه‌یافته حدود سه‌چهارم افراد سالمند و در کشورهای در حال توسعه تنها یک‌چهارم و در کشورهای کمتر توسعه‌یافته یک‌هشتم افراد سالمند به صورت مستقل زندگی می‌کنند. تبیین گزینه‌های سکونتی سالمندان و استراتژی‌های مختلف اجراشده در جوامعی با سنت‌های فرهنگی و تاریخی متنوع با سطوح مختلف توسعه، پیامدهای مهمی برای درک و مدیریت ما از سالمندی دارد .
در کشورهای توسعه‌یافته سیستم تأمین اجتماعی، مستمری ماهیانه و سلامت عمومی برای حمایت از سالمندان گسترش یافته و مکمل منابع فردی و خانوادگی است، اما در کشورهای در حال توسعه آسیایی و آفریقایی و آمریکای جنوبی حمایت دولتی کامل و سازمان‌یافته‌ای وجود ندارد و اغلب سالمندانی که نیاز به حمایت جسمانی، اقتصادی و اجتماعی دارند، بیشتر به خانواده خود تکیه می‌‏کنند. به همین دلیل، در این کشورها اندازه خانوار، ترتیبات زندگی و روابط بین نسلی از اهمیت بالایی برخوردار است.

ترتیبات زندگی سالمندان در کشورهای در حال ‌توسعه نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا دولت‌ها به دلیل نداشتن نظام‌های مراقبتی و بهداشتی تکامل‌یافته نمی‌توانند تمام حمایت‌های مورد نیاز سالمندان را فراهم کنند .

الگوهای زیستی سالمندان در ایران

بررسی ویژگی‌های جمعیتی سالمندان در کشور نشان می‌دهد که سهم بیشتری از سالمندان در گروه سنی ۶۰ تا ۶۴ سال قرار دارند. تعداد زنان سالمند اندکی بیشتر از مردان سالمند بوده است.

در سال ۱۳۸۵ تنها ۲۰‌ درصد از سالمندان بررسی‌شده باسواد بودند، در حالی ‌که در سال ۱۳۹۵، ۴۷ درصد آن‌ها باسواد هستند. از نظر وضعیت فعالیت، اغلب سالمندان مرد در وضعیت دارای درآمد بدون کار و سالمندان زن در وضعیت خانه‌دار قرار داشته‌اند.

در سال ۱۳۸۵، حدود ۹۰ درصد سالمندان مالک مسکن بودند و در سال ۱۳۹۵، این نسبت به ۸۲ درصد کاهش یافته است. حدود ۷۲ درصد از سالمندان بررسی‌شده در مناطق شهری و ۲۸ درصد در مناطق روستایی زندگی می‌کردند.
در خصوص الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان همان‌طور که در جدول شماره ۱ مشخص است، زندگی با همسر و فرزندان و زندگی با همسر ۲ شکل غالب ترتیبات زندگی سالمندان در ایران هستند.

هم‌سکنایی فقط با فرزندان نسبت به سایر طبقات دیگر سهم کمتری را به خود اختصاص داده است. به علاوه، در طول دهه ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ سهم سالمندانی که تنها زندگی می‌کردند، از ۱۲ به ۱۵ درصد افزایش یافته است.
بر اساس نتایج جدول شماره ۱، رابطه‌ معناداری بین سن و ترتیبات زندگی سالمندان وجود دارد. برای سنین بالای ۸۰ سال، حدود ۶۰ درصد از سالمندان در وضعیت مستقل (تنهازیستی و هم‌سکنا با همسر) قرار گرفته‌اند. برای هر ۲ سال بررسی‌شده، تنهازیستی با افزایش سن افزایش می‌یابد.

همچنین نتایج بیانگر تفاوت‌های جنسیتی معناداری در الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان است. درواقع، در الگوهایی که همسر حضور دارد (هم‌سکنایی فقط با همسر و با همسر و فرزندان) مردان سالمند نسبت به زنان سالمند سهم بیشتری به‌ خود اختصاص داده‌اند. در ترتیبات تنهازیستی و هم‌سکنایی فقط با فرزندان، زنان حضور بیشتری در مقایسه با مردان دارند. از این رو، شیوع تنهازیستی در میان زنان سالمند بیش از ۴ برابر مردان سالمند بوده است.

علاوه بر این، یافته‌های جدول شماره ۱ نشان داد با افزایش سطح تحصیلات سالمندان، احتمال هم‌سکنایی با فرزند و تنهازیستی کاهش یافته است و سالمندان دارای تحصیلات دانشگاهی بیشتر با همسر و فرزندان خود هم‌سکنا بوده‌اند. درباره وضعیت فعالیت در سال ۱۳۸۵، سالمندان دارای درآمد بدون کار بیشتر از سایر گروه‌ها تنها زندگی می‌کردند، در حالی که در سال ۱۳۹۵، سالمندان خانه‌دار بیشتر از سایرین تنها زندگی می‌کردند. همچنین بر اساس یافته‌ها تنهازیستی برای سالمندان دارای مسکن، کمتر از سالمندان بدون مسکن بوده است.

در ‌نهایت، یافته‌های جدول شماره ۱ نشان می‌دهد که درصد بیشتری از سالمندان روستایی در مقایسه با سالمندان شهری به صورت تنها یا هم‌سکنا فقط با همسر زندگی می‌کنند که این وضعیت می‌تواند ناشی از مهاجرت فرزندان از مناطق روستایی باشد.

چگونه می‌توان از بار تنهایی سالمندان کاست؟

دوران سالمندی معمولاً با تغییرات متعددی نظیر تغییر در ساختار خانواده و ترتیبات زندگی (آشیانه‌خالی)، تغییر در الگوی کار و گذار به بازنشستگی، تغییر در وضعیت سلامت و تغییر هویتی همراه است. بعضی از سالمندان می‌توانند با این تغییرات تطابق پیدا کنند و دوران سالمندی خوبی برای خود رقم بزنند، اما عده‌ای از سالمندان نمی‌توانند و در ‌نتیجه مشکلاتی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان ایجاد می‌شود. پس نیازمند خدمات اجتماعی و آموزش برای سازگاری با دوران سالمندی هستند. هرچند هنوز زندگی با همسر و فرزندان الگوی غالب است، اما تنهازیستی سالمندان در حال افزایش است.

با توجه به اینکه سالمندان تنها کمتر در اجتماع حضور دارند و گذران وقت منفعلانه دارند، پیشنهاد می‌شود زمینه‌های حضور و مشارکت این گروه از سالمندان در اجتماع برای افزایش به‌زیستن انجام شود.

همچنین نتایج نشان داد زنان نسبت به مردان در سنین سالمندی با احتمال بیشتری به صورت تنها زندگی می‌کنند و با مشکلات بیشتری روبه‌رو خواهند شد. از این رو، توجه به مسائل و مشکلات سالمندان تنها، باید سرلوحه برنامه‌ها و سیاست‌های رفاهی در کشور باشد. علاوه بر این‌ها، با ایجاد اشتغال در روستاها، می‌توان تا حدی از مهاجرت جوانان به شهر جلوگیری کرد و احتمال تنهازیستی سالمندان روستایی را کاهش داد.

پایان پیام/ت

*منبع:

رسول صادقی و فاطمه سادات خداپرست، «ترتیبات زندگی سالمندان ایرانی و هم‌بسته‌های اجتماعی‌جمعیتی آن»، مجله سالمند، بهار ۱۴۰۲

منبع: فارس

کلیدواژه: سالمندی ایرنا زنان و مردان ایرانی کشورهای توسعه یافته کشورهای در حال همسر و فرزندان زندگی می کردند زندگی می کنند تنها زندگی افراد سالمند جمعیت سالمند جدول شماره ۱

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۹۶۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نتیجه‌ای‌که قابل پیش‌بینی بود

حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بی‌تدبیری عده‌ای کارناشناس و برنامه‌ریز به دور از واقعیت‌های جامعه شود.

به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: اتفاقات تلخ و تکان‌دهنده شامگاه چهارشنبه استادیوم آزادی در جریان یک بازی فوتبال شوکی حیرت انگیز برای جامعه ما محسوب می‌شود، اما واقعیت آن است که به نوعی مدت‌ها قبل درخصوص چنین حوادث تلخی هشدار داده شده بود.

ماجرا از آن قرار است که در جریان بازی دو تیم سپاهان و پرسپولیس که همچون بازی‌های چند وقت اخیر با حضور تماشاگران خانم برگزار شد، صحنه‌هایی در روی سکوها خلق شد که از شدت وقاحت قابل طرح نیست؛ اما آنچه می‌توان با عرض تأسف بدان اشاره کرد؛ فحاشی و توهین‌های بسیار زشت و غیر اخلاقی تعداد زیادی از تماشاگران منتسب به یک تیم علیه زنان تماشاگر منتسب به تیم مقابل بود. به کارگیری چنین الفاظی خطاب به بانوان حاضر در ورزشگاه در حالی بود که این صحنه‌ها و الفاظ فرسنگ‌ها با روح حاکم بر اصل ورزش فاصله دارد. البته از سوی دیگر شاهد برخی صحنه‌های واکنشی زشت و زننده از سوی تعداد معدودی از زنان هم بودیم.

در کنار این؛ انتشار ویدئویی از صحبت‌های زشت و زننده یک به اصطلاح لیدر تیم علیه زنان و دختران حاضر در ورزشگاه واکنش‌های گسترده اعتراضی مردمی را در پی داشت.

حال سؤال اینجاست؛ آیا فحاشی و توهین در ورزشگاه‌های محل برگزاری مسابقات فوتبال در کشورمان یک اتفاق بدون سابقه و حادثه‌ای غیر قابل پیش‌بینی است و یا اینکه با توجه به شرایط ناخوشایند جو استادیوم‌های ورزشی فوتبال در کشورمان در سال‌های گذشته و انواع و اقسام درگیری‌ها، توهین‌ها، سنگ‌پرانی‌ها و... می‌توان آن را اتفاقی قابل انتظار در ادامه حوادث تلخ گذشته دانست؟

کسانی که اندکی با جو ورزشگاه‌های به خصوص فوتبال در کشورمان آشنا باشند یا اخبار و حواشی فوتبالمان را دنبال کنند گواهی بر این ادعا خواهند بود که در سال‌های گذشته و هفته به هفته شاهد حواشی تلخ و دلسردکننده و پررنگ‌تر از متن در خلال بازی‌های لیگ بوده و هستیم. با احترام به طیف هواداران ریشه‌دار و فوتبالی و اخلاق مدار باید گفت تقریباً ورزشگاهی در بین ورزشگاه‌های برگزاری مسابقات فوتبال کشورمان نیست که به نوعی در آن شاهد حاشیه‌های آزاردهنده و درگیری لفظی یا فیزیکی و توهین به تماشاگران مقابل یا بازیکنان و مربیان حریف و داور و... نباشیم. اهل فن حتماً اذعان می‌کنند که به دلیل جو ناخوشایندی که بیان شد، سال‌هاست بسیاری از هواداران قدیمی و خانواده‌ها نه خود در ورزشگاه حاضر می‌شوند و نه اجازه حضور به فرزندانشان می‌دهند. احتمالاً تصویر تکان‌دهنده‌ای که چند سال قبل از پدری که با فرزند خردسالش در استادیوم حاضر شده بود اما مجبور شده بود با دستانش گوش فرزندش را بگیرد تا الفاظ ناشایست برخی هواداران را نشنود دیده باشید.

در این شرایط به طرز عجیبی به یک باره در یکی دو سال اخیر در ادامه برخی تلاش‌های جسته و ‌گریخته قبلی، مسئله حضور زنان در استادیوم‌های فوتبال مطرح شد و شاهد بودیم از سوی برخی رسانه‌های داخلی و خارجی، چهره‌های سیاسی و فعالان حوزه زنان، سلبریتی‌ها و... به آن دامن زده می‌شد. عجیب آنکه مسئله حضور زنان در استادیوم که شاید جزو ۲۰ مطالبه اصلی زنان و دختران کشورمان نیز نبود تبدیل شد به یک مطالبه مثلاً سراسری و الزام آور! برخی فشارهای فدراسیون جهانی را بهانه کردند و برخی برای تحقق این مطالبه بر شیپور برابری زنان و مردان دمیدند. به نوعی شاهد یک مسئله‌سازی هدفمند بودیم که مثل همیشه برخی از مسئولان کشور نیز با شیرجه در این جریان متلاطم و مسئله‌سازی کاذب، وارد بازی شدند! در این بین از همان ابتدا بارها هشدار داده شد که این مطالبه کاذب نسبتی با واقعیت مطالبات زنان جامعه ندارد و حتی اگر فرضاً این یک مطالبه جدی هم باشد جو ورزشگاه‌های فوتبال کشورمان که متاسفانه به علت شرایط غیر فرهنگی آن بسیاری از مردان نیز از آن‌ گریزان هستند، شرایط مناسب برای حضور همراه با حفظ کرامت و شأن زنان را ندارد.

مدافعان حضور زنان در این چنین ورزشگاه‌هایی در پاسخ مدعی بودند که اتفاقاً حضور بانوان در استادیوم جو نامناسب و غیر فرهنگی را به طور خودکار کنترل می‌کند! و البته گاه مثل آنچه چند هفته قبل در ورزشگاه اراک گذشت، نیز شاهد حوادث عجیبی هستیم که قابل پیش‌بینی هم نیست. جالب اینکه اصرار به حضور زنان در ورزشگاه‌های برگزاری فوتبال مردان در شرایطی است که سال‌هاست لیگ فوتبال و فوتسال زنان کشورمان در سطح بالایی برگزار می‌شود اما معمولاً یا تماشاچی ندارد یا اندک بانوان تماشاچی در محلی این بازی‌ها حاضر می‌شوند.

نداشتن شرایط حضور همراه با حفظ کرامت زنان در استادیوم‌ها موضوعی است که در نامه روز گذشته وزیر ورزش به رئیس فدراسیون فوتبال به صراحت مورد گوشزد قرار گرفته است: «...متأسفانه نه تنها شاهد بهبود شرایط فرهنگی حاکم بر ورزشگاه‌های فوتبال نیستیم، بلکه شاهد بروز و ظهور صحنه‌ها و اتفاقاتی هستیم که هرگز در شأن هواداران ایرانی نبوده و متأسفانه رفتار برخی هوادارنماها زمینه ایجاد خدشه بر منزلت و کرامت زن ایرانی را نیز فراهم کرده است که رصد و کنترل این افراد معدود وظیفه باشگاه‌هاست.معتقدم بروز این نوع حوادث، ناشی از فقدان برنامه جامع فرهنگی برای بهبود جو حاکم بر ورزشگاه‌های فوتبال و همچنین ناشی از کم‌توجهی برخی باشگاه‌های فرهنگی ورزشی فوتبال کشور است که متأسفانه لفظ «فرهنگی» را به عاریه یدک کشیده و فاقد اهتمام لازم برای ساماندهی هواداران خود هستند...» البته باید پرسید که اگر شرایط برای حضور زنان در استادیوم‌ها فراهم نبوده چرا اجازه آن صادر شده تا شاهد چنین حوادث تلخی باشیم؟!

اتفاقات شامگاه چهارشنبه نشان داد که متاسفانه نه تنها حضور بانوان در ورزشگاه از شدت فضای مسموم و ناسالم نکاست بلکه در اتفاقی تاسف انگیز شاهد زشت‌ترین و شرم‌آورترین صحنه‌ها و توهین‌ها و زیر پا گذاشتن کرامت بانوان نیز بودیم. این در حالی است که حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بی‌تدبیری عده‌ای کارناشناس و برنامه‌ریز به دور از واقعیت‌های جامعه شود.

اتفاقات این روزها و سال‌های اخیر در ورزشگاه‌ها ریشه در کم توجهی یا فراموشی مقوله فرهنگ و مدیریت صحیح در فوتبال و ورزش کشور دارد؛ موضوعی که بارها از سوی سرویس ورزشی روزنامه کیهان و هفته نامه کیهان ورزشی به طور ویژه و موشکافانه مورد تحلیل و بررسی و تذکر قرار گرفته است.

واقعیت آن است که جو نامناسب استادیوم‌های فوتبال به شدت متاثر از فضای مدیریتی فوتبال و نظام باشگاهداری کشورمان می‌باشد. وقتی گاه بر سر یک صحنه داوری یا مشکوک بارها و بارها شاهد بیانیه نویسی مدیران باشگاه‌ها علیه یکدیگر و توهین و تهمت آنها نسبت به هم هستیم، مگر می‌شود این رویه به سکوها کشیده نشود؟ وقتی که هر فصل صدها میلیارد تومان برای هر کدام از باشگاه‌های بزرگ فوتبالمان هزینه می‌شود و تنها مسئله مهم، برد و باخت و از میدان به در کردن رقیب می‌شود و توجهی به هزینه کردن برای ارتقای فرهنگی ورزشگاه‌ها نمی‌شود چه انتظاری از جوانان و نوجوانان هیجان زده و گاه پیرانی که بزرگی کردن را فدای جوگیری‌های زود گذر می‌کنند می‌رود؟

اما نکته اصلی اینکه، مسئله تلاش برای برجسته کردن مطالبه کاذب حضور زنان در ورزشگاه‌ها را باید در ادامه تلاشی پر دامنه دانست که در سال‌های اخیر تلاش می‌کند، این باور غلط را در ذهن دختران و زنان جامعه وارد کند که سقف موفقیت و کرامت زن، شبیه شدن به مردان در رفتار و پوشش و... است.

به عنوان مثال؛ این روزها متاسفانه شاهد ترویج استعمال دخانیات در بین دختران و زنان جامعه هستیم که فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خانگی و فضای مجازی، کافه‌های همچون قارچ روییده در سطح شهرها و ... مبلغ و مروج آن شده‌اند. سؤال اینجاست، بر چه اساسی شبیه شدن به مردان و تلاش برای تکرار رفتار آنان ارزشی برای زنان محسوب می‌شود؟! چه بسیار زنان موفق و اثرگذاری در این کشور که با حفظ کرامت انسانی و تاکید بر ارزش‌های وجودی زنانه و موهبت‌های الهی قدر دانسته شده خود و بدون نیاز به شبیه شدن به مردان، در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و... به بالاترین درجات و جایگاه‌ها رسیده‌اند.

کاش این افراد به ظاهر دلسوز که بر طبل شبیه شدن زنان به مردان به اسم برابری می‌کوبند و با سخنان و رفتار فریبنده خود به دنبال جلب نظر دختران و زنان هستند می‌توانستند درک کنند که زن و مرد با همه حقوق محترم و مختص خود، تفاوت‌هایی دارند که پروردگار و خالق متعال آنها با حکمت خود ایجاد کرده است. کاش می‌دانستند مفهوم برابری به معنی شبیه شدن در ظاهر و عین هم شدن نیست و زن از نظر اسلام آن‌قدر مقام و منزلت محترم و والایی دارد که اگر قدر خود را بداند نه تنها نیازی به شبیه شدن به مردان برای دیده شدن و ارتقای جایگاه ندارد بلکه مردان نیز به مقام و منزلت او نخواهند رسید.

و البته نباید از این واقعیت هم غافل شد که دور نگه داشتن زنان و دختران جامعه ما از گوهر وجودی و سرمایه‌های الهی منحصر به فردشان و کشاندن آنها به عرصه‌های نامربوط یا کم اهمیت و درجه چندم یک دام حساب شده از سوی کسانی است که از رشد و تعالی روز افزون زنان و دختران در این جامعه و با تأسی به الگوی اسلامی و انقلابی نگرانند. اگر شبیه شدن زنان به مردان در رفتار و پوشش و شغل و... راهگشا و رشد دهنده زنان بود، امروز در جوامع غربی تا این حد شاهد تنزل جایگاه زن و تبدیل این موجود مقدس به کالای درجه چندم و بازیچه تبلیغ اجناس و وسیله خوشگذرانی مردان نمی‌بودیم.

اینجاست که مسئولان آموزش و پرورش، رسانه‌ها و صداوسیما، دستگاه‌های فرهنگی و... باید در عرصه تبیین شأن و منزلت و فلسفه وجودی زنان برای دختران و بانوان کشورمان و نشان دادن نقشه دشمن برای دور کردن آنها از جایگاه ارزشمندشان بیش از پیش تلاش کنند.

دیگر خبرها

  • ۱۰ دلیل برای بی خوابی در زنان | یک زن چقدر به خواب نیاز دارد؟
  • اولین رنکینگ رسمی فوتسال جهان؛ مردان ایران چهارم، زنان هشتم
  • در فوتبال ایران، مردان فحاشی می‌کنند اما زنان‌ محروم می‌شوند!
  • خطا از مردان، تنبیه برای زنان! از تغییر قانون مهریه تا محرومیت از حضور در ورزشگاه
  • توهین در آزادی، فرصتی دوباره برای احیای حقوق زنان در ورزشگاه‌ها
  • انتقاد عباس عبدی از ممنوعیت دوباره ورود زنان به ورزشگاه ها/اگر جرات دارید مردان را محروم کنید/ آنها فحاشی می‌کنند، زنان‌ محروم می‌شوند؟!
  • بیش از ۱۷ هزار سالمند نیازمند، تحت پوشش مراکز نیکوکاری
  • فرهنگ سازی به زمان نیاز دارد
  • بیش از ۱۷هزار سالمند تحت حمایت کمیته امداد خراسان‌ جنوبی
  • نتیجه‌ای‌که قابل پیش‌بینی بود